اینجا دیواریست برای نقاشی کردن افکار به هم ریخته ام
برای من قلم راه فرار است
که تنها روزنه در این حصار است
نوشتن! شعر گفتن! نقد دنیا!
قمار اعتبار، دار و ندار است
ع.بهاری (صریر)
موضوعات مرتبط: شعر_عرفان بهاری
برچسب ها: صریر , دوبیتی , شعر , رباعی
بین من و تو فاصله ها بسیار است
آن واژه که بسته راه ما، اجبار است
عاقد که جواب "بله" را از تو شنید
تو سهم رقیب و سهم من انکار است
ع.بهاری (صریر)
پ.ن: انکار
موضوعات مرتبط: شعر_عرفان بهاری
برچسب ها: عرفان_بهاری , صریر , نیلوفرانه , انکار
وقتی که عشق اولت، اسم دخترت باشد
چشم هایش شبیه چشم همسرت باشد
به خدا شعر گفتن کار سختی نیست
کافیست تار موی او میان دفترت باشد
عرفان بهاری (صریر)
پ.ن: حالا خوبه نه همسری دارم و نه دختری و نه حتی عشقی!
موضوعات مرتبط: شعر_عرفان بهاری
برچسب ها: عرفان_بهاری , صریر , نیلوفرانه , رباعی
یک شانه که زیر گریه اش سفت شده
با دیدن او کنار تو فهمیدم
در کوچه ی خلوتی دلم خفت شده
عرفان بهاری (صریر)
موضوعات مرتبط: شعر_عرفان بهاری
برچسب ها: عرفان_بهاری , صریر , خفت , نیلوفرانه
به پشت پنجره راز است اینجا
از این متروکه خواهم رفت روزی
که مرغ دیگران غاز است اینجا
ع.بهاری
پ.ن: برای مردمی که سالهاست معنی زندگی را فراموش کرده اند!!!
موضوعات مرتبط: شعر_عرفان بهاری
برچسب ها: عرفان_بهاری , رباعی , دوبیتی , صریر
یک عشق میان سینه ام طرد شده
از شیر و دهان و بوی آن بیزار است
این زخم دگر برای خود مرد شده
ع.بهاری
پ.ن:برای تهران و خیابان بزرگمهر و ال نود!
موضوعات مرتبط: شعر_عرفان بهاری
برچسب ها: عرفان_بهاری , صریر , شعر , رباعی
ازادترین جواب یک انکارم
با مرگ شبانه روشن کردم
این هجمه ی نا امیدی سیگارم
برای سلسله کابوس های شبانه!
ع.بهاری
موضوعات مرتبط: شعر_عرفان بهاری
برچسب ها: عرفان_بهاری , صریر , سیگار , شبانه
پرچین سرای عشقمان برچیدند
فرهاد دلم به جان بیستون افتاد
خسرو صفتان به ریشمان خندیدند
ع.بهاری
پ.ن: برای دغدغه های سال ۱۳۹۲
موضوعات مرتبط: شعر_عرفان بهاری
برچسب ها: عرفان_بهاری , شیرین , صریر , شعر
پاییز درون سینه اش جان داده
یلدا شد و طالعش پریشان حالیست
در چشم تو فال حافظش جا مانده
ع.بهاری
پ.ن: برای یلدای ۹۷
موضوعات مرتبط: شعر_عرفان بهاری
برچسب ها: عرفان_بهاری , صریر , یلدا , پاییز
پوشیده قبا و راز عریان دارد
فریاد زنان به حال ما می گرید
یک حنجره ای که میل عصیان دارد
عرفان بهاری
پ.ن: به قول یک دوست من شعر برای دل خود میگویم!
موضوعات مرتبط: شعر_عرفان بهاری
برچسب ها: عرفان_بهاری , شعر , دوبیتی , رباعی
هر مصرع یک رباعیش حسرت شد
تا اینکه خیانت آمد و دزدیدش
منظومه ی او نهایتش عبرت شد
عرفان بهاری
موضوعات مرتبط: شعر_عرفان بهاری
برچسب ها: عرفان_بهاری , عبرت , رباعی , دوبیتی
در دجله به جای آب، غم میدادند
در کوفه که بد عهد ترین شهر جهان است
با دست تو را نشان هم میدادند
پ.ن: کوفیان خودشان حسین(ع) را به کوفه دعوت کردند و خودشان او را به قتلگاه کربلا فرستادند. همان مردمانی که پشت علی(ع) را خالی کردند و در محراب او را شهید کردند.
این شعر برای آنکه به تازگی از کوفه برگشته و رنگ بوی مردم کوفه را دارد. آنکه دوسال پیش مارا به مسلخ دعوت کرد!
عرفان بهاری
موضوعات مرتبط: شعر_عرفان بهاری
برچسب ها: کوفه , شعر , عرفان_بهاری , دوبیتی
این قصه چه ساز بد صدایی دارد
راه من و این کبوتران را کج کرد
این دست.که میل بی وفایی دارد
--------------
با خیالت سرخوشم این لحظه . خوابیدن چرا؟
تو که رفتی از کفم. نفرین و نالیدن چرا؟
این کبوتر ها ندارند طاقت جور و جفا
نازنین اخر بگو این دانه پاشیدن چرا؟
----------
رسم ماندن را نمی دانی نکن تو این چنین
دانه های عشق تو کنج دلم شد ته نشین
با کبوتر ها مکن کاری که با ما کرده ای
می دهد دستان تو بوی جدایی نازنین!
عرفان بهاری
موضوعات مرتبط: شعر_عرفان بهاری
برچسب ها: عرفان_بهاری , دست_کبوتر , شعر , دوبیتی
این عشق چه سوز پر توانی دارد
بحر هزج و مثمن و قافیه ها را ول کن
این شعر چه بوی ارغوانی دارد
عرفان بهاری
موضوعات مرتبط: شعر_عرفان بهاری
برچسب ها: عرفان_بهاری , ارغوان , شعر , رباعی
رقاص شده یاد تو در کافه ی مهتاب
با تلخ ترین قهوه ی دنیا سپری شد
شیرینیه آن دم که شدم بحر تو بی تاب
عرفان بهاری
موضوعات مرتبط: شعر_عرفان بهاری
برچسب ها: عرفان_بهاری , کافه , شعر , رباعی
مسکوت شده منتظر فریاد است
در ماه نگاه او حبس شده
یک مرد که زاده ی مرداد است
عرفان بهاری
موضوعات مرتبط: شعر_عرفان بهاری
برچسب ها: ماه , عرفان_بهاری , شعر , رباعی
مصلوب کنید دو چشم گریانم را
پرواز نمی کنند چرا قافیه ها
لطفا برسان به کربلا شعرم را
عرفان بهاری
موضوعات مرتبط: شعر_عرفان بهاری
برچسب ها: کربلا , عرفان_بهاری , شعر , رباعی
.: Weblog Themes By Pichak :.