گاهی دلم میخواد برگردم به سن بیست سالگی، نه به خاطر گذر عمرم! و نه حسرت روزهای گذشته ! نه به خاطر جبران اشتباهات! نه! به خاطر اینکه تو سن بیست سالگی قابلیتی داشتم به اسم تصمیم گیری های عجیب تو لحظات حساس زندگی. تو بحرانی ترین شرایط خودم رو نجات میدادم از معرکه های زندگی! نمیدونم الان پیر شدم یا محتاط تر شدم یا شاید عاقل تر شدم.... اما هر چی که هست تصمیمات ادمی تو سن بالا نشأت گرفته از دلبستگی هاشه! و هر چقدر سن بالاتر بره دلبستگی ها بیشتر و بیشتر. خوشا به حال ادمی که بی پروا تا اخر عمر زندگی کرده، باور کنید پیر شدن رو دارم به عینه میبینم! دیگه اون جرات و جسارت کارهای عجیب و غریب رو ندارم و شاید هم نبودن پشتیبان های زندگیم باعثش باشه نه کهولت سن!

شاید پاسخ تمام این احساسات یک جواب بیشتر نداره: افسردگی!

و شاید هم جوابش پخته تر شدن عقل ادمها باشه

.

تمام این سوالات بی جواب یک مفهوم مشترک داره و اونم اینکه مفاهیم انتزاعی زندگی تعاریف پیچیده ای دارن و مرز بین این تعاریف و مفاهیم از یک تار مو هم باریک تره! شما میتونید حس و حالتون رو به افسردگی نسبت بدید یا به کهولت سن یا بهش بگید پختگی.... مهم نیست! باور کنید مهم نیست. مهمترین قسمت ماجرا اینجاس که شما تغییر کردین و دیگه اون ادم سابق نیستین پس دنبال همون لذت های گذشته نباشین و بدونید اگه فلان موزیک تو فلان تایم بهتون ارامش میداد، الان دیگه ارامش نمیاره و شاید با اکراه حتی موزیک رو ردش کنید!

درست متوجه شدین! چقدر تغییر کردیم و چقدر روحمون دستخوش تغییرات عجیب و غریب شده! سرمنشأ تمام این تغییرات هم اتفاقات پیرامون زندگیه! مجموعه ای از غم ها و شادی ها هر روز مخلوط میشن و ماده ای رو درست میکنن که ما از اون ماده نمای ساختمان روحمون رو میسازیم! یک روز نما اجر! یک روز سنگ! و حتی یک روز کاه گل! پس خیلی به خودتون خرده نگیرید و سرزنش نکنید روح و روانتون رو و سعی کنید در کوتاه ترین تایم ممکن تغییرات رو بشناسید و راه های لذت بردن از زندگی رو تو اون مقطع کشف کنید!

.

این روزا دارم در به در دنبال خودم میگردم تا شاید کشف کنم هر انچه که داره اذیتم میکنه! روحم به مانند اسب سرکشی شده که صاحبش رهاش کرده و دوباره نیازمند رام شدنه تا خوی ترک تازیش تعدیل بشه!!!


موضوعات مرتبط: دل نوشته های بی بنیاد ع. بهاری
برچسب ها: صریر , عرفان_بهاری , تغییر , زندگی

تاريخ : ۱۴۰۲/۰۴/۲۴ | 0:44 | نویسنده : ع.بهاری (صریر) |