گاهی وقتا نمیشه هر حرفی رو هر جایی زد. قبول دارید؟ گاهی ادم ها به اون رسش عقلی و اجتماعی نرسیدن که براشون از رفاه اجتماعی و کرامت انسانی و عدالت حرف بزنی! نویسنده ها یا بهتر بگم رمان نویس ها در طول تاریخ همیشه سعی کردن عقاید یک مکتب فکری رو در قالب داستان برای مردم عادی تشریح کنن. احتمالا برای همه جذاب تره وقتی داستان مردی رو میخونیم که رعیته و اربابش بهش زور میگه و زندگی سختی داره تا اینکه بشینیم و کاپیتال مارکس رو بخونیم! توی رمان میشه درد رو حس کرد و فهمید! میشه شک کرد. میشه فکر کرد و میشه همزاد پنداری کرد! و تما این حس ها سراغاز رد شدن از دوره ی جهل و طی کردن مرحله ی رسشه! رسش عقلی و اجتماعی! در واقع رمان نویس وظیفه انتقال یک ادم عامی رو داره که قراره اون رو توی جاده تفکر بندازه! یه کاتالیزور معرکه! همه ی ما بعد از خوندن یه رمان سوالات بیشماری برامون پیش میاد و ناخوداگاه وادار میشیم به فکر کردن! چون درد رو حس کردیم و لمسش کردیم. رمان نویس بهترین کارگردانه برای پیاده کردن یه نظریه توی زندگی واقعی! میشه تمام ارمان ها و تفکرات یه ایدیولوژی رو توی زندگی قهرمان داستان جا داد و اون رو به جون تفکر مقابلش انداخت! در واقع خوب و بد همه چیز مشخص میشه. معایب و محاسن! رنج ها و اینده ی پیش رو. همیشه با رمان رابطه خیلی خوبی داشتم و معتقدم تاثیر خوندن رمان به مراتب بیشتر از تاثیر خوندن مانیفست یه حزبه! متاسفانه سیر رمان نویسی توی کشور داره به قهقرا میره و نسل رمان نویس مستقل کشور داره تموم میشه! اما اثار اروپایی انقدر زیاد هست که بشه سالهای سال باهاشون زندگی کرد! نمیدونم شما چقدر به خوندن علاقه مندید! چقدر رمان میخونید! چقدر به دنبالش فکر میکنید! و چقدر سوال بی جواب براتون پیش میاد اما من همیشه بعد از خوندن یه رمان چند روزی رو منزوی میشم! انگار روی زمین نیستم! گاهی انقدر فکر میکنم که تا مرز جنون میرم!

فکرش رو بکنید رمان نویس چقدر تحت تاثیر یه نظریه یا سبک زندگی قرار گرفته که یه دنیای جدید رو وسط اون کاغذ ها خلق کرده! تصورش هم معرکه س که ارمان شهر توی ذهنت رو به واقعیت تبدیل کنی و مردم رو هم با اون ارمان شهر اشنا کنی!

با احترام رمان هارو بخونید چون تمام دنیای یه نویسنده به پاش ریخته شده! شاید واقعا دنیای وسط همین کاغذ ها شیرین تر باشه!

چقدر رمان نویس ها توی اگاهی جامعه تاثیرگذارند و قابل احترام!


موضوعات مرتبط: کتاب.نقد
برچسب ها: عرفان_بهاری , نظریه , تفکر , رمان

تاريخ : ۱۳۹۸/۰۳/۰۲ | 3:24 | نویسنده : ع.بهاری (صریر) |